- م. انقلاب، خ. کارگر جنوبی، ک. مهدیزاده، پ. ۲۷، واحد ۱۹ (لطفاً پیش از تشریففرمایی تماس بگیرید.)
نهضت مشروطه * در ایران عامل افزایش تعداد عناوین و شمارگان روزنامهها، گرایش بیشتر مردم به خواندن مطالب سیاسی و اجتماعی، و نیز تقویت و گسترش چاپ کتاب در ایران بود. چاپ ژلاتینی، که بعداً جای خود را به روش چاپ استنسیلی داد، احتمالاً از اواخر عصر ناصری، و هم زمان با آغاز تحرکات سیاسی تازه، برای تکثیر اعلامیههای پنهانی، نامههای سرگشاده و شبنامههای سیاسی مورد استفاده قرار گرفت و ظاهراً چاپخانههای مخفی کوچکی برای چاپ ژلاتینی تشکیل شده بود (رجوع کنید به پروین، ج ۱، ص ۲۳). از شمار دقیق چاپخانهها در عصر مشروطیت آماری در دست نیست، اما شمار چاپخانههای دایر، رسمی و فعال در پایان عصر ناصری و آغاز دوره مظفری ۴۲ واحد، مرکّب از دولتی و خصوصی، در سراسر ایران برآورد شده است (رجوع کنید به قاسمی، ۱۳۸۰ ش الف ، ج ۱، ص ۲۲۰؛ برای فهرستی از نام چاپگران دولتی در آن عصر رجوع کنید به همان، ج۱، ص۲۲۲ـ۲۲۴).
چاپخانه مجلس شورای ملی، مدت کوتاهی پس از تشکیل مجلس اول، به منظور چاپ و نشر روزنامهو نیز مطالب اختصاصی خودِ مجلس، به سرعت تأسیس شد و در مدت کوتاهی به بزرگترین چاپخانه کشور تبدیل گردید. چاپخانه مجهز دیگری به نام چاپخانه شاهنشاهی، به سرپرستی عبداللّهخان قاجار که مدیریت او در صنعت چاپ معروف بوده است، پس از استقرار مشروطیت تأسیس شد و تا ۱۳۲۸ فعال بود و گویا در همان سال در تشکیلات تازهای از چاپخانههای دولتی ادغام شد (میرزای گلپایگانی، ص ۱۱۸ـ۱۲۳). به چاپخانه سربی دیگری که روزنامه ایران در آن چاپ میشده و از ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۹ فعال بوده نیز اشاره شده است. چاپخانه روزنامه رسمی دولتی، که در عین حال تعدادی روزنامه و نشریه هم چاپ میکرد، در ۱۳۲۸ تأسیس شد (همان، ص ۶۸، ۷۱، ۱۵۵). دو سال پس از استقرار مشروطیت، «قانون مطبوعات» در محرّم ۱۳۲۶ به تصویب مجلس رسید. مادّه اول فصل اول این قانون در باره چاپ و چاپخانه است (رجوع کنید به ایران. قوانین و احکام، ص ۱۳ـ۱۴).
در دوره محمدعلی میرزا، استفاده از چاپخانههای سربی اختصاصی و غیردولتی به جای چاپخانههای سنگی دولتی معمول شد، به طوری که بنا به تخمین حوالی سال ۱۳۳۰ معدودی چاپخانه سنگی به فعالیت ادامه میدادند (میرزای گلپایگانی، ص ۱۰۵)، البته چاپ سنگی تا دوره پهلوی اول (۱۳۰۴ـ ۱۳۲۰ ش) ادامه یافت و در این دوره بود که به طور کلی منقرض شد (بر اساس پرسش از مطّلعان قدیمی).
دوره پهلوی اول فاصله میان دو جنگ جهانی و مقارن با دورهای از تحولات جهانی در فنّاوری چاپاست، اما به لحاظ اینکه در این عصر نظارت دولتی در ایران در همه زمینهها، به ویژه بر چاپ که از چاپ کتاب و مطبوعات جدایی نداشته، برقرار بوده است و نظارت بر امور چاپ در دامنه شمول تفتیش شدید حکومتی قرار میگرفته، رشد چاپ در ایران فقط در مسیر سیاستهای دولتی ممکن بوده است. بنا به برآوردی آماری، پیش از ۱۳۰۰ ش در سراسر کشور حدود چهل چاپخانه وجود داشته است (رجوع کنید به قاسمی، ۱۳۷۹ ش الف ، ج ۱، ص ۲۹۹ـ۳۰۱) اما بر اساس آماری متعلق به ۱۳۱۵ ش، شمار چاپخانههای کشور ۱۴۵ واحد (۱۳۰ چاپخانه سربی و ۱۵ چاپخانه سنگی) بوده است. از این تعداد، ۶۲ واحد (۵۹ سربی و ۳ سنگی) در تهران و بقیه در شهرستانها فعالیت میکردند. بعد از تهران، استانهای آذربایجان شرقی، اصفهان و گیلان، به ترتیب با سیزده و یازده چاپخانه در مرتبه دوم و سوم، و فارس با نُه چاپخانه در مرتبه چهارم قرار داشتند و گرگان، کردستان، کاشان، قم و محلات، قزوین و زنجان، هر کدام دارای یک چاپخانه بودند (رجوع کنید به مجله بانک ملی ایران، ش ۲۷، ص ۳۶۷ـ۳۶۸). شماری از دستگاههای چاپ مورد نیاز چاپخانهها را، اعم از ماشینهای دستی، پایی یا سیلندری، به صورت دست دوم و با قیمتهای مناسب از خارج خریده بودند و ظاهراً دانش فنی چاپ در حوالی ۱۳۱۰ ش در سطح پیشرفتهای نبوده است (موسسه نوریانی، ص ۱). بر اساس بررسی کتابهایی که در آن عصر انتشار یافته است، چاپخانههای اتحادیه، اقدام، باقرزاده، بروخیم، تمدن، خاور، خورشید، روشنایی، سنگی اخوان کتابچی، سنگی حاج عبدالرحیم، سنگی علمی، سیروس، فاروس، فردوسی، فردین، فرهومند، قشون و مجلس در تهران؛
حقیقت، تبریز، سعادت و سنگی علمیه در تبریز؛
اتحاد، سعادت، سنگی فرهنگ و سنگی گلبهار در اصفهان؛
اتحاد، تجدد و جاوید در رشت؛
سعادت و شرافت احمدی در کرمانشاه و تعدادی چاپخانه دیگر در زمره چاپخانههای فعال کتاب در کشور بودهاند.
در ۱۳۰۷، ۱۳۱۰ و ۱۳۱۷ ش برای چاپ کتاب های درسی در سراسر کشور و به شیوهای نو اقدام شد. در دوره وزارت یحیی قراگوزلو و اسماعیل مرآت، شمار قابل توجهی کتاب درسی برای دبستانها و دبیرستانها چاپ و منتشر گردید (ریاحی، ص ۶۲ـ۶۴) که برخی از آنها از حیث تدوین، ویرایش (به معنای امروزی کلمه)، نفاست چاپ، دوام و استحکام کاغذ و صحافی نمونه است.
تأسیس دانشگاه تهران و نهادهای جدید آموزشی در این عصر، همراه با دولت و ارتشِ رو به گسترش، نیاز به چاپ برخی مطالب را در مقیاسی وسیعتر فراهم آورد. تأسیس چندین چاپخانه دولتی و وابسته به دولت، مانند چاپخانه ارتش، چاپخانه بانک ملی ایران، چاپخانه دخانیات ایران، چاپخانه راهآهن و مانند اینها، حاصل نیاز دولت به تأمین احتیاجات خود در زمینه چاپ به طور مستقل بود. چاپ در دوره رضاشاه به تناقضی بزرگ گرفتار شده بود، زیرا از یک سو جنبه صنعتی و اقتصادیچاپ بر اثر سیاست نوسازی میل به تقویت و گسترش داشت، و از سوی دیگر تفتیش دولتی وسیاست نظارت بر همه چیز، انگیزههای گسترش متوازن را از چاپ میگرفت. در آن دوره، نه تنها برای چاپ هرگونه نشریه، بلکه برای چاپ هرگونه برگهای، کسب مجوز رسمی از بازرس ویژه شهربانی لازم بود. بازرسان ویژه پس از بررسی مطالب، مهر «روا» را فقط بالای صفحاتی میزدند که مجوزچاپ میگرفت (رجوع کنید به خسروی، ص ۱۵۹؛ سفری، ج ۱، ص ۷۹). شماری از کارگران چاپخانه در این دوره دستگیر و زندانی شدند و هیئت مدیره اتحادیه کارگران چاپ بر اثر فشار حکومت ناچار شد این اتحادیه را منحل اعلام کند (میرزای گلپایگانی، ص ۳۹۴).
ادامه دارد.